سبحان الله
خدایا
حالمو عوض کن..
قرار نیست بی تو ماهی جدا از آب باشم
قراره باهم باشیم
تو باشی..
خدای خوب خوب خوب خوب منی
خدایا
حالمو عوض کن..
قرار نیست بی تو ماهی جدا از آب باشم
قراره باهم باشیم
تو باشی..
خدای خوب خوب خوب خوب منی
خیلی حساس شدم امروز
بخشیش مای اینه که دیشب کم خوابیدم
هروقت کم میخوابم فرداش حالم خوش نیس
- از یه چیزی بدم میاد
اونم اینه که شروع کننده حرف با کسی باشم
و طرف در جواب اولین حرفم، کاملا بی توجه به حرف من، یه حرف بی ربط بزنه :\
-از یه چیز دیگم تعجب میکنم
مثلا به دوستی پیام میدم سلام خوبی؟
بعد جواب میده سلام الحمدلله
و دیگه هیچی نمیگه
بنظرم رفتار ضایعیه جفتش
غمگینم..
اینکه ادم برای نزدیک بودن تولدش خوشحال میشه، بنظرم ینی در زمان حال ناراحته
ک منتظر خوشی تولدشه
چیزایی که احتمالا برام بخرن اطرافیان
کتاب
و کتاب
و کتاب
و لاک!
و عروسک زرد ژله ای!!!
کتابارو یادم نیس چیا بودن
احتمالا لباس، نمیدونم چی و چه مدلی
پول
ازون دفترها که فایزه داشت مال رنگه و اسمشو الان یادم نیست و میخواستم برای خودم بخرم!!!!!!!!
شاید یه جشن کوچولو تو خونه
و شاید یدونه بیرون
همینا دیگه
چ پست کودکانه ای...
هدیه هایی کن در طول سال بهم داده میشه، اعم از انواع سوغاتی و هدیه های همینجوری، بیشتر از تعداد هدیه های تولدمه
و بازهم
امشب
سوال ها ب من هجوم می اورند
و من فرار میکنم
خدایا
منو
محکم بگیر
از هر شری در امران بدار
راه درست رو بهم نشون بده
خدایا
کمکم کن
من ...
ساعت 2ه
فردا امتحان دارم و تا 8 صبح فردا وقت دارم این همه مطلب رو بفهمم!!! فکنم اخرش مجبور بشم که فردا از ظهر برم دانشگاه و دو تایم اول رو نشینم سرکلاس!!!
جزوه تفسیر ندارم... ینی ناقصه و خیلی کم دارم و اصلا وقت ندارم ک بخوام صوتشو گوش بدم
خدایا
من خیلی داغون شدم...
کمکم کن
بهم نیرو بده
برای ارشد به پدر نگفتم هنوز
نمیدونم اجازه میدن یا نه
حالم خوش نیست...
هیچ جا برای نوشتن بی سانسور ندارم :/
امیدوارم درک کرده باشم
من به حرفت گوش میدم، نه چون تو تویی
بلکه چون خدا گفته ب حرفت گوش بدم
حالا اگر تو بد هم باشی و منو متهم کنی، مهم نیست
چون من برای تو به حرفت گوش نمیدادم
برای حرف خدا بود
اینجوری خیلی راحتتره و بهتر و درستتر
خیلی وقت بود حس نکرده بودم این حال شیرین رو
اینکه بخاطر تو، بدی های دیگران رو هضم کنم
من شدم محل انس و خوشی کسی...
ولی خودم دارم عین یه ماهی دور افتاده از اب
له له میزنم
خدای من...
چقدر میفهمم ک به انس داشتن نیاز دارم
میبینم که چقدر دور شدم ازت
تو نزدیکی
ولی من ...
خدای من...
خدای مننننن
من همین بنده ی درب و داغونتم
همینی که میبینی راه براه اشک میریزه
خدایا...
تو برای من جاهای خوبیو اماده کرده بودی
ولی من دارم همش همه چیو خراب میکنم
خدایا
من نمبخوام حق و حقیقت رو بپوشونم
نمیخوام جلوی حق بایستم
ولی ضعیفم جلوی این حجم از فقر وجودی
و گم شدم تو دنیا
خدایااااا
دستمو بگیر
کمکم کن
بامن باش
باممننن باااش
من بدون تو دارم میمیرم
دارم جون میدم
غلط کردم.هرچه کردم
ببخش
کمکم کن....
خدایا
کمک..
بحق علی